گل نرگس

|خانه
ولادت امام حسن عسکری(ع)
ارسال شده در 5 دی 1396 توسط راضيه خانه زر در بدون موضوع

 

 

سخنان امام حسن عسکری(ع) درباره یک شیعه حقیقی/ مایه زشتی و بدنامی ما نباشید…

در احادیثی به نقل از تحف العقول، حضرت عسکری(ع) خطاب به شیعیانش می فرماید:

* شما را سفارش می کنم به کوشش و راستگویی و اینکه امانت هر کسی را که به شما امانتی سپرده است، به او بازگردانید چه آن شخص، نیکوکار باشد چه تبهکار.

* برای همسایگان خود، همسایگان خوبی باشید. با آنان نماز گزارید، در تشییع جنازه های شان حاضر شوید و مریضان آنان را عیادت و حقوق شان را ادا کنید.

* اگر کسی از شما راستگو باشد و ادای امانت کند و با مردم خوش رفتار باشد، آن زمان مردم می گویند: «این، یک شیعه است.» و همین مسأله، من را شادمان می کند.

* از خدا بترسید و تقوای الهی را پیشه خود سازید و با اعمالتان زیور و زینت برای ما باشید و مایه زشتی و بد نامی ما نباشید. هرگونه دوستی را برای ما جلب کنید و هر بدی را از ما دور سازید. زیرا هر خوبی که در حق ما گفته شود، سزاوار آنیم و هر بدی که در حق ما گفته شود، شایسته آن نیستیم.

 

 

اساس عبادت و تقوا از نگاه امام عسكري(ع)/ به شرح آیت الله جوادی آملی


از وجود مبارك امام حسن عسكري(سلام الله عليه) رسيده است كه «ليست العبادة كثرة الصيام و الصلاة و إنّما العبادة كثرة التفكّر في أمر الله» عبادت در اين نيست كه انسان نمازهاي زياد بخواند، روزه‌هاي زياد بگيرد البته نماز واجب و نماز مستحب و نافله هم مشخص است اما بيش از آن مقدار انسان بايد وقت را صرف در معرفت بكند لذا فرمود: اساس عبادت آن تفكّر است آن مقصدشناسي و مقصوديابي است، بحث‌هاي توحيدي، معرفت خدا، اسماي حسناي الهي، صفات ذاتي حق، معناي تجلّي و فعل خدا، معناي حضور خدا در كنار افعال و مانند آن مهم است كه فرمود: اساس عبادت تفكّر است و درايت. اين درايت اگر با عمل همراه باشد انسان هم راه را طي مي‌كند هم به مقصد مي‌رسد و هم مقصود را به اندازه خود مشاهده مي‌كند. بنابراين آنچه از وجود مبارك امام عسكري(ع) به ما رسيده است تهيه كردن اين سه عنصر محوري يعني هم زاد و توشه مسافرت هم راحله و مركب سفر و هم تفكّر درباره مقصد و مقصود.

سفارش تقوا از يازدهمين امام همام امام حسن عسكري(ع) اين است كه «أورع الناس من وقف عند الشبهة وأعبد الناس من أقام علي الفرائض وأزهد الناس من ترك الحرام وأشد الناس اجتهاداً من ترك الذنوب»؛ پرهيزگارترين مردم كسي است كه وارد كار مُشتَبه، سخن مُشتَبه و عقايد مُشتَبه نشود؛ مطلبي كه مبرهَن نيست آن را نپذيرد تا ورع فكري داشته باشد؛ سخني كه مستدل نيست نگويد تا ورع در گفتار و نوشتار داشته باشد و كار مشكوك نكند تا در مقام كردار و عمل متورع باشد، فرائض الهي را انجام بدهد تا جزء عابدترين مردم عصر خود باشد، از محرّمات بپرهيزد تا جزء زاهدترين مردم عصرش باشد و بكوشد كه از گناه نجات پيدا كند.

قدرتِ اراده بدون قدرتِ روح ميسّر نيست و قدرت روح در پرتو ارتباط با خداست، ارتباط هم يا ارتباط علمي است يا ارتباط عملي؛ اگر كسي علمش لله و عملش لله باشد اين ربط قوي است و هر چه ربط به خداي عليمِ قدير قوي‌تر بود علم و قدرت انسان افزوده‌تر و روح قوي‌تر مي‌شود و از روحِ قوي اراده ي قوي نشأت مي‌گيرد، لذا امام حسن عسكري(سلام الله عليه) فرمود: «وأشدّ الناس اجتهاداً من ترك الذنوب»؛ كسي كه همه ي گناهان را ترك كند از ديگران شديدتر و مقتدرتر و توانمندتر است. همه ي اينها از بركات قرآن كريم است كه به ما فرمود: (وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِن كُنْتُم مُؤْمِنِينَ)؛ هم از دشمنِ بيرون اعلا بوده و بر او پيروز هستيد و هم از دشمن درون اعلا و بر او پيروز هستيد: (إِن كُنْتُم مُؤْمِنِينَ).

سخن امام یازدهم درباره امام زمان(عج) / به شرح آیت الله محمد جواد فاضل لنکرانی

 

در يكي از روايات آمده كه كسي از امام عسكري(ع) راجع به امام زمان(عج) سؤال كرد. حسن بن ظريف مي‌گويد: «اخْتَلَجَ فِي صَدْرِي مَسْأَلَتَانِ أَرَدْتُ الْكِتَابَ فِيهِمَا إِلَى أَبِي مُحَمَّدٍ(ع) فَكَتَبْتُ أَسْأَلُهُ عَنِ الْقَائِمِ(ع) إِذَا قَامَ بِمَا يَقْضِي وَ أَيْنَ مَجْلِسُهُ الَّذِي يَقْضِي فِيهِ بَيْنَ النَّاسِ وَ أَرَدْتُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنْ شَيْ‏ءٍ لِحُمَّى الرِّبْعِ فَأَغْفَلْتُ خَبَرَ الْحُمَّى فَجَاءَ الْجَوَابُ سَأَلْتَ عَنِ الْقَائِمِ فَإِذَا قَامَ قَضَى بَيْنَ النَّاسِ بِعِلْمِهِ كَقَضَاءِ دَاوُدَ(ع) لَا يَسْأَلُ الْبَيِّنَةَ وَ كُنْتَ أَرَدْتَ أَنْ تَسْأَلَ لِحُمَّى الرِّبْعِ فَأُنْسِيتَ فَاكْتُبْ فِي وَرَقَةٍ وَ عَلِّقْهُ عَلَى الْمَحْمُومِ فَإِنَّهُ يَبْرَأُ بِإِذْنِ اللَّهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ يا نارُ كُونِي بَرْداً وَ سَلاماً عَلى‏ إِبْراهِيمَ فَعَلَّقْنَا عَلَيْهِ مَا ذَكَرَ أَبُو مُحَمَّدٍ(ع) فَأَفَاقَ»

راوی می‌گوید، دو سؤال داشتم، سؤال اولم از حجّت بعد از خودش بود، از امام عسكري(ع) سؤال كردم حجت شما وقتي قيام مي‌كند به چه چيز قضاوت مي‌كند و مجلسي كه بين مردم قضاوت مي‌كند كجاست؟ بعد كه نامه را فرستادم امام(ع) فرمود: اما سوال كردي از حجّت بعد از من و اينكه چگونه قضاوت مي‌كند؟ او به علم خودش قضاوت می‌‌کند. يكي از خصوصيات زمان حضرت حجت(عج) اين است كه حضرت به بيّنه و قسم اعتنايي نمي‌كند و به علم خودش قضاوت مي‌كند، كه در فقه می‌‌توان اين روايت را در بحث علم قاضي مورد دقت قرار داد، كه آيا می‌‌توان علم قاضي را حجت قرار داد يا نه؟ كه اگر بگوئيم علم قاضي حجّت نيست، يكي از ادله‌اش می‌‌تواند همين روایت باشد، وقتي گفتيم از مختصات ظهور و زمان امام زمان(ع) است، پس ديگر نبايد علم قاضي قبل از ظهور حجّت باشد.

در روايت دیگری حسن بن محمد بن صالح بزاز مي‌گويد: «سمعت حسن بن علي يقول» از امام عسكري(ع) شنيدم كه «إِنَّ ابْنِي هُوَ الْقَائِمُ مِنْ بَعْدِي وَ هُوَ الَّذِي يَجْرِي فِيهِ سُنَنُ الْأَنْبِيَاءِ(ع) بِالتَّعْمِيرِ وَ الْغَيْبَةِ حَتَّى تَقْسُوَ قُلُوبٌ لِطُولِ الْأَمَدِ وَ لَا يَثْبُتَ عَلَى الْقَوْلِ بِهِ إِلَّا مَنْ كَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي قَلْبِهِ الْإِيمَانَ وَ أَيَّدَهُ بِرُوحٍ مِنْه‏»

مي‌دانيد كه امام عسكري(ع) يك فرزند بيشتر نداشته! يعني امام زمان(ع) برادر و خواهر ندارد. بعد امام(ع) می‌‌فرماید فرزند من كسي كه حجّت بعد از من است و سنت های انبياء از نظر طول عمر و از نظر غيبت، در او جريان پيدا مي‌كند. براي اينكه زمان غیبت خيلي طولاني مي‌شود، قساوت قلب پيدا مي‌شود، و فقط آنهايي ثابت بر اين قول و جزء منتظران واقعي هستند كه دو جهت از طرف خداوند متعال در او باشد؛ يكی اینکه خدا ايمان را در قلب اين آدم راسخ كرده باشد. دوم:‌ «أيّده بروحٍ منه»؛ اعتقاد به آخرين حجت يك جنبه‌ي اضافي هم دارد كه بايد يك تأييدي از ناحيه خدا نسبت به اين مؤمنيني كه مي‌خواهند منتظر باشند واقع شده باشد.

 

” اللهم عجل لولیک الفرج”

 

التماس دعا

نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

علایم ظهور
ارسال شده در 21 آذر 1396 توسط راضيه خانه زر در بدون موضوع

متن سخنرانی استاد پناهیان در مورد نزدیکی علائم ظهور

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقده من لسانی یفقهوا قولی

 

من هر چی فکر کردم امروز صبح درباره چه چیزی صحبت کنم ، ذهنم به موضوع دیگری غیر از بحث علائم ظهور آقا امام زمان(ع) نرفت ؛ شاید به دلیل اخباری که هر لحظه از نجف و عتبات عالیات به گوش میرسه و وقایع تاسف باری که این وقایع رو اگر بخواهیم بهشون عمیق و جدی نگاه بکنیم لاجرم باید تحلیلهایی مبتنی بر برخی از روایات که در تاریخ ثبت شده و علائم ظهور رو ذکر کردن داشته باشیم؛ لذا اجازه بدید بنده سخنرانی نکنم و گزارشی از اخبار مربوط به ظهور رو خدمت شما عرض بکنم. ادعا میشه که ظهور آقا نزدیکه…


یه مقدمه:

 

در روایات ما هست که هر کسی که فرج رو نزدیک ندونه دچار قساوت قلب میشه؛ طبیعتا از اون طرف حساب بکنید، هر کسی که دارای قساوت قلب باشه نمیتونه بپذیره ظهور نزدیکه.!!

 

ظهور آنقدر امر مهم و حساس و مورد علاقه و مورد توجه مداوم یک مومن و منتظره که “یرونه بعیدا و نراه قریبا”

 

دیگران ممکنه اون رو دور ببینند اما ما اون رو نزدیک میبینیم. از نظر روحی همه باید فرج رو نزدیک ببینن و خودشون رو در آستانه فرج حس بکنن. سخنرانی بنده امروز نباید موثر باشه در اینکه کسی ظهور رو نزدیک حس بکنه ؛ بر اساس اون چیزی که به ما یاد دادن ما بر اثر علاقه مون و ایمانمون باید ظهور رو نزدیک حس بکنیم. اما جدای از این مقدمه که نزدیک بودن ظهور رو همه باید از روی حس قوی خودشون به دلایل روانی در خودشون داشته باشن…

 

سه نوع دلیل برای نزدیک بودن ظهور وجود داره که یکی از دیگری مهمتر هست:


 

نوع اول از دلایل نزدیک بودن ظهور آقا امام زمان (عج) دلایل شهودی ست.

 

دلایل شهودی یعنی چی؟

 

اولیا خدا از چه طریقی ، نمیدونم ولی اونا خیلی چیزها رو میتونن بفهمن ؛ میفهمن و خبرش رو میدن به بعضی از اطرافیانشون ، ومعمولا هم زیاد ابهامش رو باز نمیکنن.
آیا از این جور اخبار استفاده میشه که ظهور نزدیکه؟….به شدت!!

 

 

 

من فقط اشاره ای و مقدمتا یکی دو خبر رو میگم و به چند اشاره دیگر میپردازم .

 

فرزند مرحوم شاه آبادی که استاد عرفان حضرت امام بود،(خیابون جمهوری اسلامی فعلی ،اسمش خیابون شاه آبادی بود). ایشون امام جماعت و روحانی بودند در این منطقه که به اسم این خیابون مشهور شد و همین اسم رو ایشون موند، و إلا اسم اصلیشون شاه آبادی نیست… فرزندانشون هستند و کتاب خاطرات ایشون رو تنظیم کردند…

 

 

یکی از خاطرات ثبت شده این هست که یکی از فرزندانشون میفرماید که من خواب نخلستانهای سوخته ای رو دیده بودم.
رفتم پیش حضرت امام تو نجف و به امام عرضه داشتم که امام، من تو خواب نخلستانهای سوخته دیدم؛ یعنی چی؟!!
امام فرمودند من تعبیر خوابتو بگم راضی نیستم تا زنده م به کسی بگی و…
امام فرمودند پدر شما آقای شاه آبادی به من خبر دادند که من(امام) انقلابم پیروز میشه، شاه رو بیرون میکنم، اینجا حکومت اسلامی راه میندازیم تو ایران ، بعد عراق بهمون حمله میکنه و …

 

شما نخلهای سوخته ای که دیدی مال یه قسمتی از جنگه که تو جنوب واقع میشه.

 

پدر شما به من خبر داده که یکی ازفرزندانش هم پای رکاب تو آقا سید روح الله به شهادت میرسه که نشون میده آقای شاه آبادی قبول داشتن که کشته های ما شهید هستن در این جنگ.

 

 


خب اون عارف بزرگوار خبرهمه اتفاقات آینده رو به امام داده ؛ پس بُعدی نداره دیگه درسته؟ میتونه از این جور خبرها بیشترش هم باشه.

 

 

 

یا مثلا نمونه هایی از اخباری که از مرحوم بهاء الدینی نقل شده در مورد آینده شنیده شده که به کرات و معتبر نقل کردن بسیاری از بزرگان که دیگه خدشه ای هم درش نیست ؛ مثل اینکه از آینده حاج آقا مصطفی همه شو خبر میده به امام اون زمان جوونیهاشون آقای بهاءالدینی و خیلی نمونه های دیگه که نمیخوام بهش بپردازم .
اون وقتیکه سالها قبل از رحلت امام ،حضرت آقای بهاءالدینی اشاره کرده بودن و تسریع کرده بودن به این که مثلا کسیکه بعد از حضرت امام خواهد بود، آقا سید علی هستن که بعضیا منظور ایشون رو متوجه شده بودن و بعضیا هم متوجه نشده بودن.!! اینا یه امر عادیست تو آدم حسابیها.

 

حالا این آدم حسابیها که اینجوری از آینده خبر دارن و هیچ بعید نیست،آیا از زمان ظهور حرفهایی زدند.!!

 

 

 

به کرات حرفها و اشاراتی نقل شده که یکی دو نمونه اشاره ای خدمتتون عرض میکنم اگر شما دستتون رسید به موارد صریحتر و روششنتر التماس دعا؛
یکی از دوستان از مسئولین تو سوریه چند سال پیش به من میگفتن که وقتی امام فوت کرده بودن ما خیلی اینجا به هم ریخته بودیم ،به آقای فهری که مترجم آثار امام و شاگرد امام بودن مراجعه کرده بودیم که دیدیم ایشون خیلی آرومن. ایشون آروم بودن و ما خیلی به هم ریخته بودیم…

 

پرسیدم که شما چرا انقدر آرومید؟!
ما میگم که خاک عالم به سرمون شد ، زمین و زمان به هم ریخت ، ما میگفتیم که خدایا تا انقلاب مهدی خمینی رو نگهدار و…
ما از اول میدونستیم که امام نمیمونن که پرچم رو به صاحب الامر برسونن… اطرافیان امام میدونستن این دعا در حق امام مستجاب نمیشه.!!
از ایشون پرسیده بودن که خوب بعد از امام کی پرچم میرسه؟ ایشون زمان تقریبیشو گفته بودن.
و بر اساس اون گفته…

 

بچه ها خودتون رو برای ظهور آماده بکنید؛
گر در خانه کس است یک حرف بس است.


با خداست ، هیچکس نمیتونه وقت تعیین بکنه ولی ما میتونیم یه چیزایی بشنویم.

یا اون عالم بزرگواری که خیلی صریح تر از این چیزی که من دارم بهتون میگم از آیت الله بهجت نقل کردن به خود بنده که دو تا از علمای بزرگوا ر که هردو رو میشناسید از قول آقای بهجت اتفاقات عراق رو مرتبط با قصه سفیانی میدونن
چه جوری؟

 

جزئیاتش که آیا خود سفیانیه یا نه؟ خواهش میکنم و بنا شد به گروه اول دلائل شهودی بسنده بکنیم…

 


 

به گروه دوم دلائل ظهور میپردازیم…

به گروه دوم دلائل ظهور میپردازیم که شهودی نیستند و شامل اخباری هستند که در روایات از ائمه معصومین در مورد آخرالزمان اومده، و اگر بخواهیم همه رو بگیم خیلی مفصل میشه. که برخی پیچیده و مبهم و برخی به شدت روشن هستند؛ به برخی از اینها اشاره میکنم.

 

 

 

 

در کتاب “بیان الائمه" که آخرین چاپش مال 23-22 سال پیش از بیروت هست ،این کتاب براساس روایات نوشته شده و در اون آمده که ،کشورهای کفر و غربی اسلحه ها و نیروهای نظامی خودشون رو در خاور میانه و کشورهای اسلامی پیاده میکنند ولی وقتی میخواهند وارد عراق شوند با جنگ از جنوب وارد عراق میشوند و شهرها رو یکی پس از دیگری میگیرند ، تا بغداد؛

 

که بغداد رو عفوا ” و بدون درگیری وارد بغداد میشوند چون امرای بغداد از عمله های خود کشورهای غربی اند(لئن امرائهم من عملائهم) با هم ساخت و پاخت میکنن و بغداد رو بدون گلوله میگیرند.
آیا شما این اتفاقات رو ندیدید؟

 


و بعد در روایات نوشته تا 2 سال در این کشور درگیری و خونریزی و هر چند ماه یک بار یه حاکم عوض میشه و بعد از 2 سال هم چه اتفاقی پیش میاد، نوشته و همه اینها رو براساس روایات و تحقیق نوشته ، چشم بندی که نیست که ،و شما دارید اینها رو میبینید.
اینقدرش رو دیدید ، بعیده بقیه ش دروغ در بیاد…

 


” بدا ” البته حاصل میشه، خدا تصمیماتش رو عوض میکنه ،خب حساب کتابهایی داره خدا ؛ ولی اگر حوادث بخواد طبق برنامه پیش بره دیگه خیلی اتفاقها معنا داره وهیشکی زمان تعیین نمیکنه ، اما حوادث و اتفاقات، همه حوادث اخرالزمان هست؛
یه نمونه کتاب بیان الائمه رو میتونید مراجعه بکنید که ترجمه هم نشده.
از نمونه علائم ظهور میگن که یکی از فرزندان اهل بیت به همراه هفتاد نفر از یارانش بیرون شهر کوفه قتل عام بشن.

 


خیلیها میگن شهادت شهید حکیم و یارانشون این علامت بوده.
ویا در اخبار آخرالزمان و ظهور داریم که اگر کسی امیر حجاز یا عربستان شد، عبدالله باشد و این عبدالله مرد، دیگه هیچ فاصله ای با ظهور ندارید و شمارش معکوس برای ظهور رو خواهیم داشت؛
چالشهای عبدالله و آمریکا هم در اخبار وجود داره و میتونید ببینید…

 


در مورد سفیانی هم وقتی از امام جعفر صادق پرسیدن که در مورد سفیانی به ما بگین.
حضرت میفرمایند سفیانی اول یا سفیانی دوم؟
که نشون میده دو سفیانی داریم.
محققین سفیانی اول رو تطبیقش میدن با صدام.

 

 

سفیانی دوم که در پی سفیانی اوله و اینکه با چه مقدار فاصله ، دیگه اینا جزو بررسی های قابل تامله؛
از اخبار قطعی دم ظهور اینه که کوفه و نجف اشرف که مرکز علم و انتشار علوم نبوی و ائمه در عالم هست تعطیل میشه و این مرکز به قم منتقل میشه و حوزه علمیه در قم باقی میمونه تا ظهور امام زمان.
حتی بعضی میگفتن حالا که صدام سقوط کرده و رفته، دوباره بریم و نجف رو آباد بکنیم…که من گفتم در روایات داریم که کوفه دیگه آباد نمیشه .

 

از اخبارآخرالزمان هست که کسی از قم قیام میکنه که اسمش، اسم یکی از انبیا گذشته ست…

 

اسم امام روح الله هست و اسم حضرت عیسی مسیح (ع) هم روح الله بوده ، که در دو مرحله قیام میکنه که دفعه اول جوابش رو نمیدن که به زور جواب میگیره و بعد اذیتش میکنن و بعد این پرچم رو میده به دست یک سید حسینی که در دستش علت و نقصی ایجاد میشه و…

 


بزرگان اهل روایت و تاریخ فرمودن از علائم ظهور چیزی جز هفت هشت ماه قبل از ظهور باقی نمانده.

 

 

دوستان دقت بکنن که ما نگفتیم که هشت ماه بیشتر تا ظهور فاصله نداریم.

 

این یعنی اینکه ،علائمی که ظاهر نشده اونهایی هست که اگر ظاهر بشه فوقش 2 ماه 3 ماه یا فوقش 6 ماه به ظهور مونده.

 

بعضی جاه ها این صحبتها رو که کردم، گفتن ببینید فلانی وقت تعیین کرده.

دوستان دقیق گوش نکردن که ببینن چی میگم.!!

میگن این حس رو در ما ایجاد میکنی ؛ من میگم البته که ایجاد میکنم. و من وقتی موفق هستم که این حس رو حتی ایجاد کنم که این جمعه آقا میاد؛ حس رو حتی دوست دارم زودتر ازاین هم ایجاد کنم.

 

یه نکته ای که دوستان میگن که تو انتظار ایجاد میکنی که آقا زود بیاد یه وقت دیدی تا 200 سال دیگه هم نیومد!

 

میگم زبونیت رو گاز بگیر و …بگو زبونم لال یه وقت شاید دیر شد.

 

 

جبهه چطور آدما رو درست میکرد ؟ اگر ماها حس بکنیم در آستانه ظهوریم ، خدا شاهده مثل حال و هوای شبای عملیات که نماز شبا رو رونق میداد به خدا یه صفایی در دلا ایجاد میکنه…
اخبار نزدیک بودن ظهور فراوانند که ،خودتون رو رفقا جمع و جور کنید.

 

 

 


 

نوع سوم دلائل ظهور:

یکی دو تا روایات بخونم که نوع سوم ازدلائل مهمتر از نوع دوم هستند.

نه دلایل شهودی خیلی مهمه و نه دلائل اخباری و حادثه ای…

بلکه دلائل نوع سوم که قواعد ظهور هستند خیلی مهمه.

 

اما یکی دو نکته…

 

 

آیا تا اینجا من تونستم ظهور رو برای شما حسش رو نزدیک بکنم و قابل انتظار بکنم؟

 

 

در روایات هست که وقتی ظهور رخ میده مومنین تعجب میکنن و میگن خیلی زودتر از اونی که ما فکر میکردیم شد.

 


در روایت گاهی ما رو ترسوندن و گفتن آماده باشید برای ظهور که اگر ظهور رخ بده ، دیگه نمیتونید خیلی از آمادگیها رو اون موقع پیدا بکنید ،پاکی روح، پاکی نفس، پاکی جان.

 


قدیمیا این دعا رو میکردن ؛ خدایا این زیارت عاشورای امروز ما رو ذخیره قبر و قیامت ما قرار بده.

 

حالا دعا جدیده؛ خدایا این زیارت عاشورای ما رو ذخیره عصر ظهور ما و لحظات ما در ظهور قرار بده.

 


دلائل سوم نزدیک بودن ظهور که قواعد ظهوره ، شامل چه چیزهایی میشه؟

 


ا- ظلم فراوان میشه ، یعنی ظلم فاحش و علنی میشه…

بعضی هی بهونه میگیرند تا آتیش راه بندازن و … مثلا فیلم درست میکنند تا حمله بکنن به اینجا، فیلم درست میکنن و سر مثلا یه جوان کره ای رو میبرن و به مردم جهان مخابره میکنند که نشون بدن، ببینید چقدر اینها دد منش و وحشی اند…
نا مردا اینها خودتونید ، و حتما اون احمقی که این کارو میکنه پرورش یافته خودتونه ، یه مسلمان هیچ وقت این کارو نمیکنه!

 


دوستان این ظلمها دیگه جواب نداره تو دنیا ؛ مثلا تو کنفرانس دوربان، 3 سال پیش همه کشورها به غیر از امریکا گفتن که رژیم اسرائیل نژاد پرسته..!!

و حتی الان آمریکا در برابر جهان دفاع نداره بکنه و مثلا بوش میگه اگه دوباره من رو انتخاب کنید اشتباه حمله به عراق رو میپذیرم.

برای اینکه این جنگ رو راه بندازن اومدن برجهای دو قلو رو خودشون منفجر کردن، و همه جهان اینو فهمیدن و خیلی بازیشون مسخره ست و یه بازی الکی که حتی دیگه کسی گول نمیخوره.

 


به این میگن ظلم فاحش؛ که از قواعد ظهوره که در این موقع همه مردم میگن این چه وضعیه ؟

این خیلی آبروریزیه.!! الان اگه کسی بیاد و گردن صدام یا بوش یا شارون رو بزنه تو چهان چند نفر اعتراض میکنه؟

 

 

2- جدا شدن حق از باطل…

تو جهان داره این اتفاق میفته؛ و حماقتها داره از بین میره ، و فریب ها داره از بین میره …

 

 

و شیعه در اینجا در اثر معرفت، حق رو از باطل تشخیص میده و نه در اثر کتک خوردن …

 

مثلا خیلی ها تو عراق که فکر میکردن که آمریکا منجیه ،فهمیدن که امریکا منجی نبوده…

 

یه دختر آمریکایی تو فلسطین میاد از حق دفاع کنه که توسط تانکهای اسرائیلی لهش میکنن ،و اخبارش تمام امریکا رو ور میداره…

کم کم شروع شده… حق از باطل داره در عالم جدا میشه…
تو جامعه شیعی مسلمون هم همین طور ، غربال عجیبی صورت میگیره.!!

 

 

سلسله قواعد ظهور مثلا اینه که ذکر و یاد امام زمان (ع) زیاد میشه ،ذکر و یاد درست و حسابی ها…

 

 

که دشمنان آقا امام زمان (عج) و خیلی ها سعی کردن این رو از بین ببرن ؛ اون عافیت طلب های بزدل ، میخواستن یاد امام زمان رو انحرافی بندازن تو دلها و میگفتن امام زمانیها انقلابی نیستند و انقلابیها امام زمانی نیستند…

 

 


یکی از نکات جالب رو به عنوان حسن ختام بگم:

آقا امام صادق ( ع) فرمودند که در آخرالزمان مواظب بیرقهای الکی باشید که ادعا میکنند منجی عالم هستند ، رهبر جهان اسلام هستند.
یکی از شیعیان پرسید چی کار کنیم که منحرف نشیم؟؟
آقا امام صادق(ع) گوشه پرده خیمه رو که ظاهرا تو صحرای منا بودند بالا زدند و افتاب اومد تو، فرمودند شیعیان ما آخرالزمان بیرقهای الکی وقتی بلند میشه اشتباه نمیکنند و خط رو میشناسند…

شما میدونستید صدام یکی از همین بیرقهای الکی رهبری جهان اسلام صدامه؟ باور میکنید اینو؟
محاکمه صدام توسط آمریکا برای استفاده از روحیه ضد آمریکایی مردم برای موجه جلوه دادن صدامه…

 

بنده یک سال و خورده ای پیش، ماه صفر سوریه بودم؛ یک فلسطینی راننده تاکسی از هر چی ازش میپرسیدم خیلی خوب پاسخ میداد وقتی از صدام ازش پرسیدم دیدم زده زیر گریه و..هوار، که من اصلا ترسیدم بهش توضیح بدم.

 

 

یا بن لادن…؛شما اگر سخنرانیهاشو گوش بکنید زبانم لال عینهو سخنرانیهای حضرت امام، که حتی یکی از مجلات خودی سخنرانیهاشو اون وقتی که مسائل افغانستان بود، چاپ میکرد… گفتم چاپ نکن… اونا میخوان رقیب بتراشن برای امام..

یکی از پرچمهای دروغین سرهنگ قذافیه که خودش رو رهبر جهان اسلام میدونه و میگه که من یه روزی کل جهان اسلام رو نجات میدم؛

 

ولی ما که ولایت همه چی رو برای ما روشن کرده و غرق ولایتیم فرق داریم با اونا…
یه عده از سیاسیون وقتی امریکا اولش به عراق حمله کرده بود و صدام مقابل آمریکا وایساد یه عده تو ایران گول خوردن و گفتن خالدبن ولیده و گول خورده و حالا توبه کرده !

 


ولی مقام معظم رهبری،با روشنگری اون زمان ،که آمریکا از صدام استفاده کرد برای چهره ضد آمریکایی ساختن، رهبری فرمودن که خنده داره که صدام بخواد جلو آمریکا بایسته، که شاید 10 -15 سال طول کشید تا معلوم بشه این مردک بازیگره و اینا بازین ؛ این بیرقهای دروغین همه برملا میشه…

 


کشور ما ببینید چه نظمی داره ، جنگ به فرمان ولایته و اصلا جا افتاده…

یه لحظه فکر کنید این مملکت نعوذ بالله مملکت امام زمانی و ولایت فقیهی نباشه ، شما فکر میکنید ساکت مینشستن حزب اللهی ها،؟…میرفتن و خودشون رو به کشتن میدائن ، شما فکر نکنید برا ما مهم نیست …ولی مصلحت…

آقای کورانی از علمای لبنان و مولف کتاب عصر ظهور ما که 25 سال پیش کتاب ایشون رو میخوندیم تعجب میکردیم…

 

ایشون تو اون کتاب که جنگ ایران و عراق هنوز شروع نشده بوده، نوشته بودن که عتبات(کربلا و نجف) مورد هجوم دشمنان قرار میگیرن، شیعیان کشته میشن و رهبری ایران نیروهای مسلح خودش رو آماده داره ولی دخالت نمیکنه و فقط نظارت میکنه و بعد اونجا آقای کورانی مینویسه من تعجب میکنم که چرا رهبری ایران دخالت نمیکنه و مثلا نجف رو نجات نمیده از دست دشمنان و میگه این دلیلش برا من معلوم نیست ،میگه یعنی فرمان مستقیم از امام زمان (ع) داره و یا مثلا میخواد در آستانه ظهور سربازانش رو حفظ کنه برای ظهور و…

 


اینها کاریست که اونهایی که اهل تاریخن در تاریخ پیش بینی کردند…
دقیقِ سخنان حضرت آیت الله بهجت در دو سال پیش تابستان که به حاج آقا ابو ترابی فرموده بودند و ایشون به من فرموده بودند ، بنده عرض میکنم خدمت شما …

 

 

 

حاج آقا ابوترابی فرمودند ؛ایشون کسالتی داشتند براشون دکتر بردیم ، نشسته بودیم …بعد اینکه دکترا رفتند ایشون بیهوا برگشتن رو به من و فرمودن که آدم از طرفی باید دعا کنه برای نزدیک شدن فرج و از طرفی بلاهایی که در راهه، بلاهای سفیانی . اینا رو آدم چه جوری تحمل بکنه ، آدم نمیدونه که از خدا مرگ خودشو بخواد و یا بخواد زنده بمونه و ظهور آقا رو ببینه، بلایای آستانه ظهور رو چی کار بکنه؟…

 


شما فکر میکنید قابل تحمله مرقد حضرت علی (ع) گلوله باران بشه؟؟؟ قابل تحمله؟؟؟
گلوله به حرم حضرت ابا عبدالله الحسین بزنن و ما راحت زندگی کنیم؟؟؟

این نفرت و عداوت رو توی خودتون ببرید بالا.!!

 


خدایا قتل دشمنان اهل بیت از اول تا اخر ، قتل یهودیها به دستان ما میسور بگردان…
خدایا ما رو ببخش و بیامرز…
خدایا در فرج آقامون تعجیل بفرما…
خدایا ما را هر چه مشتاقتر و منتظر ظهور ولی عصر قرار بده…
خدایا ما رو با نائب امام زمان رهبر عزیز انقلابمون به سپاه جهانی امام زمان متصل بگردان…
دست مجرئح رهبر انقلاب ما به دستان با برکت مهدی فاطمه متصل بفرما…
آنی و کمتر از آنی ما رو به خودمون وا مگذار…
خدایا یک لحظه از عمر ما رو صرف غیر خودت نکن…
خدایا یک لحظه از عمر ما رو صرف خودمون نکن…
خدایا یک لحظه از عمر ما رو صرف شیطان و دشمنان خودت نکن…
همه لحظات عمر ما رو صرف خودت و اولیاء خودت قرار بده…
همه لحظات عمر ما رو صرف اطاعت از اوامر خودت قرار بده…
و عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان…

 

جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان سه صلوات

 

نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

چگونه گناه نکنیم...
ارسال شده در 21 آذر 1396 توسط راضيه خانه زر در بدون موضوع

چگونه گناه نکنیم. بخش دوازدهم

 

در این شماره که آخرین شماره از مجموعه مقالات «چگونه گناه نکنیم» می‌باشد، به توضیح بیشتر «اصل رام کردن نفس» اشاره پرداخته و پس از آن، آخرین اصل از اصول ترک گناه را معرفی می‌نماییم. دریافت فایل PDF بخش دوازدهم
 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

در شماره‌های پیشین، به چگونگی حمله شیطان به انسان و تلاش او برای انحراف انسان از صراط مستقیم اشاره کرده و اصول و روش‌های مبارزه با او را مورد بررسی قرار دادیم. پس از آن برخی اصول ترک گناه را مورد بررسی و ارزیابی قرار داده و برخی روش‌ها را برای کاربردی ساختن این اصول معرفی نمودیم. در این شماره که آخرین شماره از مجموعه مقالات «چگونه گناه نکنیم» می‌باشد، به توضیح بیشتر «اصل رام کردن نفس» اشاره پرداخته و پس از آن، آخرین اصل از اصول ترک گناه را معرفی می‌نماییم. امید است با به‌کارگیری مداوم تک تک این اصول، به تربیت نفس و مبارزه با شیطان پرداخته تا ان شاءالله به مقام سربازی برای امام زمان (عج) نائل آییم. 

اصل رام کردن نفس
همان‌گونه که پیش از این اشاره نمودیم یکی از راه‌های رام کردن نفس، شکستن عادت‌های معمول و بدون حاصل می‌باشد. ممکن است عادت‌های معمول حتی گناه نیز نباشد، از این رو می‌توان از آن به «هوی» تعبیر کرد؛ قرآن در این زمینه می‌فرماید: وَ أَمّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّه وَ نَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوی * فَاِنَّ الْجَنَّةَ هِیالْمَأْوی (نازعات، ۴۰-۴۱)

در این آیه تاکید بر این شده است که کسانی که نفس خود را از “هوی” نهی می‌کنند. همان‌گونه که گفته شد «هوی» ممکن است گناه نبوده و امری مباح باشد اما فرد در مسیر مبارزه با نفس از آن اجتناب می‌ورزد.

زیرا تلاش ما این است که نفس را به گونه تربیت کرده که نه تنها به ما دستور ندهد بلکه خود تحت سیطره و دستور عقل باشد. در این صورت  نفسی رام داریم که نه تنها جرات پیشنهاد چیزی غیر اخلاقی به ما را ندارد بلکه حتی خود او، اسباب ما برای مبارزه با شیطان می‌گردد.

از این رو تقوا یعنی این بازدارندگی که افسار نفس را در دست عقل قرار می‌دهد و این همان پرهیزگاری است.

ماه رمضان ماه شکستن عادت‌هاست. ساعت خواب و برنامه غذایی ما تغییر می‌کند. و این اراده مبارزه با نفس افزایش می‌دهد.

ماه مبارک رمضان «نه» گفتن به نفس را به ما می‌آموزد. یعنی غذایی که در حالت عادی نه تنها حرام نیست بلکه در مواردی مستحب نیز هست در ماه رمضان حرام می‌شود و با خوردن آن تنبیه شدیدی به دنبال دارد.

اصل مبارزه با گناه به‌وسیله مستحبات
 

 

در این اصل که یکی از اصول مهم مبارزه با نفس می‌باشد، با خدا عهد می‌بندیم که در صورت اهمال کاری در مورد هر کدام از واجبات یک عمل مستحبی را انجام دهیم؛ یعنی اگر نماز صبحمان قضا گردید، یک عملی که به نظرمان سخت می‌آید مانند روزه گرفتن را برای خود در نظر بگیریم.

در روند به کار بستن این اصل، در ابتدای مسیر، شیطان تلاش می‌کند که ما نه تنها آن واجب را انجام ندهیم بلکه از عهدی که با خدا در ازای عدم انجام آن واجب بسته‌ایم سر باز بزنیم.

مثلاً نه تنها تلاش برای قضا شدن نماز صبح ما می‌کند بلکه تلاش می‌کند ما را از تنبیه آن یعنی روزه نیز باز دارد؛ زیرا شیطان به خوبی می‌داند شکستن عهد قصاوت قلب می‌آورد و گناهان بعدی را در پی دارد.

 

 
 

در صورت مقاومت ما در مقابل شیطان، این پیام به او منتقل می‌شود که نباید برای دور کردن این بنده  از یک واجب تلاش کند؛ زیرا همین امر باعث عبادت بیشتر و نتیجه تقرب بیشتر او به خدا می‌گردد و این باعث دلسرد شدن شیطان شده و حتی او را به این کار وا می‌دارد تا ما را به انجام آن واجب سوق دهد تا مستحبات تنبیهی آن را انجام ندهیم و ما در این مرحله شیطان را در خدمت خود در مسیر انجام واجبات قرار داده‌ایم.

در مسیر الهی هر اندازه که به عقل گوش داده و از تبعیت نفس دوری کنیم، موحدتر شده و از شرک و نفاق و کفر فاصله می‌گیریم.

در توضیح باید گفت شرک و نفاق و کفر یک چیز است یعنی هرجا ما به عقل گوش ندادیم کافر می‌شویم و به سمت شرک حرکت می‌کنیم اما مجبور می‌شویم که ظاهر موحدانه به خود بگیریم پس در نتیجه نفاق پیشه می‌کنیم.

 

 
 

اگر کسی به مبارزه با نفس بپردازد و در مسیر حق حرکت کند، آنگاه جزءی از اوامر الهی می‌شود که در طول اراده خدا قرار دارد؛ یعنی هرچه را که خدا بخواهد انجام می‌دهد، می‌بیند و می‌شنود آنگاه می‌شود ید الله، عین الله و اذن الله.

در این حالت است که جز خدا نمی‌بیند و به مقام رضایت الهی می‌رسد و این یعنی توحید محض. از این رو توحید همان ولایت است و آنچه که غیر از ولایت قرار دارد شرک است. 

بنابراین می‌توان گفت وقتی یاران امام حسین علیه السلام در اثر مبارزه با نفس، در شبکه توحیدی ولایت امام قرار گرفتند گویی همه در وجود امام، و امام در وجود خدا ذوب شدند و از این روست که گویی در حادثه کربلا امام معصوم ۷۲ بار و  با هر شهید، به شهادت رسیدند و به همین دلیل است که امام زمان (عج) در زیارت ناحیه مقدسه خطاب به شهدای کربلا می‌فرمایند «بابیانتم و امی»

پس مبارزه با نفس و قرار گرفتن در مسیر توحید می‌تواند ما را به این مرحله برساند که در وجود امام معصوم ذوب شده و با او یکی شویم و به مقام قرب الهی و سعادت ابدی نائل آییم.

 
 
 

و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

 

خدایا!

 

آگاهمان کن به آنچه که باید از آن آگاهی داشته باشیم

 

تا

 

عمل کنیم به آنچه که باید به آن عمل کنیم…!!!

نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

چگونه گناه نکنیم...
ارسال شده در 21 آذر 1396 توسط راضيه خانه زر در بدون موضوع

چگونه گناه نکنیم؛ بخش یازدهم

 

در شماره‌های گذشته از سلسله مقالات چگونه گناه نکنیم، ضمن برشمردن اصول ترک گناه به بررسی برخی روش‌ها، برای به‌کارگیری این اصول، اشاره نمودیم. در این شماره در نظر داریم، یکی از اصول مهم که نسبت به سایرین، از کاربرد بیشتری برخوردار بوده و همچنین تأثیر آن در جلوگیری از ارتکاب گناه، بسیار می‌باشد را معرفی و مورد بررسی قرار دهیم.دریافت پی دی اف شماره یازدهم
  

بسم الله الرحمن الرحیم

 

اصل رام کردن نفس
این اصل یکی از اصول مهم و کاربردی در ترک گناه می‌باشد و در صورت به‌کارگیری و موفقیت در آن، خواهیم توانست نه تنها جلوی ارتکاب بسیاری از گناهان توسط خود را بگیریم، بلکه می‌توانیم این میزان را به عدد صفر نزدیک نماییم.

در توضیح آن، توجه به این نکته ضروری است که شیطان همواره در حال تلاش برای دور کردن ما از صراط مستقیم است و زمانی با ما کاری ندارد که به او رسیده و یا از او جلو زده‌باشیم. به تعبیری، نفس ما تحت تربیت شیطان رشد یافته و در صورت نبود استاد نیز می‌تواند کار خود را به خوبی انجام دهد. از این روست که در ماه مبارک رمضان که شیاطین در زنجیر هستند، نفس ما هنوز هم تمایل به ارتکاب گناه را دارد.

لازم به ذکر است که حتی بعد از ظهور حضرت ولی عصر (عجل الهک تعالی فرجه الشریف) نیز که شیطان توسط ایشان کشته می‌شود، باز نفس انسان‌ها، آن‌ها را به بدی و انجام شر دعوت می‌کند. اما تربیت و نَفَس ولایی حضرت باعث کمرنگ شدن تأثیر این دعوت می‌گردد.

در توضیح رابطه نفس و شیطان باید گفت محل کار شیطان، نفس است. نفس می‌تواند به اندازه‌ای سرکش و قدرتمند شود که تا مرحله خدایی* فرد پیش رفته و قدرت بگیرد؛ از این رو نیاز است، نفس مورد تربیت عقل قرار گیرد تا شیطان اجازه سیطره بر آن را نیابد.

زیرا نفس همانند یک مرکب است که اگر رام شده و تحت اختیار ما باشد، می‌تواند ما را به مقصد اصلی که همان سعادت است برساند و اگر تربیت نشود، چموشی کرده و نه‌تنها ما را به مقصد نمی‌رساند بلکه باعث آسیب و آزارمان نیز می‌گردد. 

می‌توان دو نوع نفس را در نظر گرفت:

نفس مثبت که از فطرت نشأت می‌گیرد.
نفس منفی که از غریزه‌ای که عقل بر آن حاکم نیست دستور می‌گیرد.
از این رو باید نفس را تابع عقل کنیم و یا به تعبیری عقل بر نفس حاکم باشد و این مرکب را، رام نماید. در این صورت به مرحله‌ای می‌رسیم که نفس ما، در مقابل خواسته‌های شیطان ایستادگی کرده و به آن پاسخ منفی می‌دهد.

باید توجه داشت انسان‌ها اسیر واژه دوست دارم به معنای تمایل داشتن  هستند؛ یعنی دوست داشتن و تمایل داشتن فرد، که همان تمایل نفس به امور نادرست است، باعث گمراهی افراد و افتادن در دام شیطان شده است. 

فلسفه مکاتب شیطان پرستی نیز چنین است «چنان کند هرچه خواهی کل شریعت بُوَد»؛ یعنی هرچه دلت خواست همان را انجام بده بدون توجه به هیچ چارچوب و قانونی.

این در حالی است که نه‌تنها در اسلام بلکه در هیچ کدام از ادیان ابراهیمی چنین دیدگاهی وجود ندارد و نفس فرد، نیازمند تربیت و اتخاذ مسیر صحیح است.

üافزایش محبت به خدا

یکی از راه‌های تربیت نفس، افزایش محبت، به خداوند است. خدا با نفس مثبت پرستیده و خواسته می‌شود و این محبت در اثر عقل و علم به وجود می‌آید.

سوره حجرات (آیه ۷) می‌فرماید:

«وَاعْلَمُواْ أَنَّ فِیکمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ یطِیعُکمْ فِی کثِیرٍ مِّنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَکنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیکمُ الْإِیمَنَ وَزَینَهُ فِی قُلُوبِکمْ وَکرَّهَ إِلَیکمُ الْکفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْیانَ أُوْلَئِک هُمُ الرَّ شِدُونَ»

و بدانید که تنها در میان شما رسول خداست که اگر در بسیاری از امور پیرو شما باشد، قطعاً به سختی و مشقّت خواهید افتاد، ولی خداوند ایمان را محبوب شما قرار داده و در دل‌هایتان آن را زینت بخشیده است و کفر، فسق و گناه را مورد تنفّر شما قرار داده است. آن‌ها همان رشد یافتگان هستند.

یعنی اگر با عقل که بسنجیم متوجه می‌شویم که خداوند ایمان را محبوب قلب ما قرار داده و از کفر و فسوق و عصیان کراهت ذاتی دارید.

از این رو باید مدام محبت خود را به خدا زیاد کنیم تا موحد شویم و کسی که موحد شد، به حقیقت گناه علم پیدا می‌کند و به آن نزدیک نمی‌شود.

بنابراین این همه چیز از محبت آغاز می‌گردد؛ یعنی محبت علم می‌آورد و علم، اسباب دوری از گناه را فراهم می‌کند؛ از این روست که پیامبران و معصومین چون عالم‌اند گناه نمی‌کنند.

از این رو ما باید به خدا آگاهی، خود آگاهی، جهان آگاهی، دین آگاهی و سرنوشت آگاهی برسیم و پس از آن، بتوانیم آگاهانه، از ارتکاب به گناه، دوری کنیم.

üشرطی ساختن نفس

روش دیگری که می‌تواند نفس ما را از ارتکاب به گناه بازدارد، شرطی ساختن نفس است. نفس ما کاملاً با شرطی سازی موافق است. یعنی  می‌توان آن را شرطی و رام کرد و حتی آن را به گونه ای تربیت کرد که مقابل شیطان بایستد.

راه اصلی شرطی ساختن نفس، استفاده از عقل، است؛ یعنی عقل می‌تواند با اتخاذ راه‌های مناسب، نفس را در مسیر مثبت شرطی کند. (شرطی شدن بی هدف، نوعی عادت کردن است و مؤمن نباید به هیچ چیز عادت کند؛ حتی به ذکر مستحب در نماز.)

می‌توان برای شرطی کردن نفس از چیزهای کوچک شروع کرد و به مقابله با نفس پرداخت؛ آرام آرام نفس شرطی می‌شود و به این نتیجه می‌رسد که بر چیزی اصرار نورزد؛ زیرا در صورت این اقدام، با تحریم از سوی ما روبه رو می‌شود و بدین ترتیب نفس تربیت می‌گردد و نه تنها یاد می‌گیرد که جلوی عقل نایستد، بلکه به تعبیری هوای ما را دارد. زیرا دوست ندارد سختی بکشد.

نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

چگونه گناه نکنیم...
ارسال شده در 21 آذر 1396 توسط راضيه خانه زر در بدون موضوع

چگونه گناه نگنیم؛ بخش دهم
 

در سلسله مقالات گذشته از مجموعه نوشتارهای چگونه گناه نکنیم، به بررسی اصول ترک گناه اشاره نمودیم و در نهایت برخی روش‌های عملی برای اجرای این اصول را مورد بررسی قرار دادیم. در این شماره در نظر داریم با ارائه چند روش دیگر برای کاربردی ساختن اصول ترک گناه، به تدریج، توان خود را در مسیر مبارزه با نفس، افزایش داده و بتوانیم در این مسیر، موفق شویم. دریافت پی دی اف بخش دهم
 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مدیریت زمان و برنامه ریزی داشتن

مدیریت زمان، یکی از راهکارهای مهم برای جلوگیری از ارتکاب به گناه می‌باشد. فردی که بی‌کار بوده و برنامه‌ریزی مناسبی برای وقت و زمان خود ندارد، در اثر این بی‌کاری به دنبال امور باطلی که منجر به گناه می‌شود می‌رود؛  از سوی دیگر کسی که برای زمان و وقت خود ارزش قائل بوده و به مدیریت دقیق آن می‌پردازد، به اندازه‌ای وقت و خود را پر می‌کند که دیگر فرصتی برای اشتغال به امور باطل نداشته و در نتیجه گناه او کم می‌گردد؛ بنابراین باید توجه داشت که از بی‌کاری و بی‌برنامه‌گی پرهیز کرد.

روزه گرفتن

روزه گرفتن آثار مهم مادی و معنوی در انسان داشته و زمینه تربیت نفس را فرام می‌آورد. روزه گرفتن در غیر از ماه مبارک رمضان، می‌تواند بسیار مؤثر باشد؛ زیرا در آن ایام، دیدن غذا در جامعه و روزه‌درای سخت است. بنابراین به تدریج نفس ما تحت تربیت قرار می‌گیرد. از سوی دیگر خود روزه نیز در اثر وضعی و معنوی فراوانی دارد.

یاد مرگ

یکی از مواردی که اثر بسیار زیادی در ترک گناه دارد، یاد مرگ است. رفتن به قبرستان و دیدن قبرهای خالی و تشییع مردگان باعث تذکر نفس و دوری از گناه می‌گردد؛ زیرا فراموشی مرگ، زمنیه سرکشی در انسان را فراهم می‌آورد؛ به این دلیل است که خدا در قرآن، مشکل اصلی یهود را فراموشی مرگ می‌داند.

امیرالمؤمنین علی (ع) فرمود: «یاد کنید (مرگ را) درهم کوبنده لذات را و تیره و تلخ کننده شهوات را و دعوت کننده جدایی‌ها را» (غررالحکم-ج ۲، ص ۱۵۹)

زیرا مرگ راه بازگشت نداشته و به یاد داشتن این مطلب، باعث دوری از گناه و آماده ساختن خود برای آن روز می‌گردد.

نکته مهم این است که شفاعت اهل بیت نیز تحت هر شرایطی نصیب شیعیان نمی‌گردد و در این زمینه احادیث و روایات مختلفی از ایشان عنوان شده است.

امیرالمؤمنین علی علیه السلام در این زمینه می‌فرمایند: «فاعلموا وأطیعوا لا تتلکوا ولا تستصغروا عقوبة الله عزَّ وجلَّ فإنَّ من المسرفین من لا تلحقه شفاعتنا إلاَّ بعد عذاب ثلاثمائة ألف سنة» به دستورات خدا عمل کرده و اطاعت کنید و به پشتوانه شفاعت ما گناه نکنید و کیفر خدای بزرگ را کوچک نشمارید؛ زیرا به برخی از گناهکاران (از شیعه) شفاعت ما نمی‌رسد مگر بعد از اینکه سیصد هزار سال عذاب شوند. (معانی الأخبار: ۲۸۸/ ح ۲؛ بحار ۶: ۱۵۴/ ح ۹)

باید توجه داشته باشیم، فرد گنه‌کار، به بهشت نمی‌رود حتی اگر شیعه باشد و باید در ۵ مرحله تصفیه شده و سپس وارد بهشت گردد؛ این مراحل به شرح زیر است:

در همین دنیا با ابتلاء به بلایا
لحظه مرگ
جهنم برزخی
روز حشر و هنگام سؤال و جواب
در جهنم (برای شیعه مطابق با حدیث فوق از حضرت امیر)
باید توجه داشت امام صادق می‌فرماید: «لَن تَنالوُا شَفاعَتُنا مَن استَخَفَّ بالصّلاه»  در این حدیث، «لن»  حرف ابد است یعنی اگر نماز را سبک بشماریم هیچ گاه شفاعت اهل بیت به ما نخواهد رسید.

نکته مهم این است که محبت اهل بیت علیهم السلام و امام حسین علیه السلام باید زمینه شبیه‌تر شدن ما به امام معصوم را فراهم آورد و در غیر این صورت، نمی‌تواند به ما کمک کند.

 

تقویت محبت خدا 

اهل بیت در نگاه ما به اندازه‌ای بخشنده و بزگوار هستند که حتی اگر کسی به آن‌ها جسارتی نماید و سپس از آنان درخواست پوزش کند مورد عفو قرار خواهد گرفت و باید توجه داشت که اهل بیت خلیفه الهه و نور خدا در زمین هستند؛ و خداوند به طریق اولی بخشنده و خطاپذیر است.

ما باید با این نگاه که از خداییم و به سوی او باز می‌گردیم، محبت خود به او را افزایش دهیم و با نگاه عاشقانه به خدا، از ارتکاب به گناه، خودداری نماییم. در همان لحظه است که  نور به دل ما می‌بارد و حس کرامت نفس به انسان می‌رسد.

 
امام سجاد علیه‌السلام در این زمینه می‌فرمایند که خداوند به موسی وحی فرمود: «موسی! کاری کن که آفریده‌های من، مرا دوست بدارند و خلق را محبوب من ساز.»

موسی علیه‌السلام پرسید: «پروردگار من! چگونه این کار را انجام دهم؟ فرمود: نعمت‌های ظاهری و باطنی مرا به یادشان آور» (علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۲ (کتاب العلم)، ص ۴)

این‌گونه تفکر و تعمق در نعمت‌های الهی، زمینه شکرگزاری در ما را افزایش می‌دهد؛ از این‌رو باید دم به دم برای نعمت‌های ظاهری مثل سلامتی باطنی و معنوی (مثل محبت اهل بیت و شیعه اثنی عشری بودن)، خداوند را شکر نماییم و با تفکر در این نعمات، محبتمان به او بیشتر می‌شود.
 
 

پرهیز از مجالست و هم‌نشینی با اهل دنیا و دور از معنویت

از رسول اکرم (صلی الله علیه و آ له) در این زمینه نقل شده است که: «به خاطر برخورد با اهل دنیا قلبم زنگار گرفته و مکدر می‌شود و برای جبران آن روزی هفتاد مرتبه استغفار می‌کنم.» خداوند نیز در سوره «نجم آیه ۲۹» می‌فرماید: «فاعرض عن من تولی عن ذکرنا و لم یرد الا الحیوه الدنیا. پس از کسانی که از یاد ما روی گرداندند و جز زندگی دنیا را نخواستند اعراض کن و روی بگردان.»

 

نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

آخرین مطالب

  • ولادت امام حسن عسکری(ع)
  • علایم ظهور
  • چگونه گناه نکنیم...
  • چگونه گناه نکنیم...
  • چگونه گناه نکنیم...
  • چگونه گناه نکنیم...
  • چگونه گناه نکنیم...
  • چگونه گناه نکنیم...
  • چگونه گناه نکنیم...
  • چگونه گناه نکنیم...
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

گل نرگس

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان